حذف سوبسیدها: تعرضی که باید در هم شکسته شود !
على جوادى

طرح حذف سوبسیدهای اقلام اولیه زندگی مردم حتی پس از تصویب در مجلس اوباش اسلامی اکنون خود به یک مساله حاد مورد جدال و کشمکش باندهای دزد و جنایتکار جمهوری اسلامی تبدیل شده است. بخشهایی از مجلسیون در مقابل دولت احمدی نژاد قرار گرفته اند. خامنه ای هم نتوانسته است اختلاف این باندهای جنایتکار را سرهم بندی کند و هم آورد. احمدی نژاد تهدید کرده است که مساله تحمیل افزایش فقر و فلاکت بیشتر به مردم را با رجوع به رفراندم در جامعه حل کنند .

واقعیات٬ اهداف
در زمینه اهداف طرح حذف سوبسیدها قبلا گفته بودیم  که: {"هدفمند کردن یارانه ها" هدفش اعلام شده اش حذف سوبسیدهای دولتی برای اقلامی از جمله مواد سوختی مانند نفت٬ بنزین٬ گاز٬ برق٬ گازوئیل و همچنین برخی از مواد اولیه غذایی است. تخمین ها حاکی از آن است که با اجرای کامل این طرح رقمی معادل ۴۰ میلیارد دلار در سال بطور مستقیم بر هزینه زندگی مردم اضافه خواهد شد. بعلاوه با حذف این مجموعه از سوبسیدها قیمت بسیاری از اقلام مورد نیاز زندگی مردم که در برگیرنده این مواد اولیه است بسرعت افزایش خواهد یافت. نتیجه فوری این سیاست افزایش مستقیم و غیر مستقیم هزینه زندگی مردم زحمتکش است .

 نام این سیاست ارتجاعی را "هدفمند کردن یارانه ها" نهاده اند. اما در واقع این اقدام یکی از بزرگترین تعرضات اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی به مردم زحمتکش است. این رقم معادل یک چهارم بودجه سالانه کشور است. در روز روشن اوباش و مفتخوران اسلامی حاکم بر جامعه تصمیم گرفته اند که رقمی که تنها یک بخش آن معادل ۴۰ میلیارد دلار است را از جیب مردم خارج و در کنترل و در جیب خود و سایر اوباش حاکم قرار دهند. این یک دزدی آشکار و یک جیب بری وقیحانه دولتی و اسلامی است .

مقامات دولتی آنچنان از تصویب این لایحه در مجلس اسلامی به وجد آمده اند که گویا حاصل دسترنج و تلاششان است که قرار است به آنها عودت داده شود. گویی حق از دست رفته ای است که توانسته اند آن را با تلاش بسیار و شبانه روزی خود به دست آورند. این اوباش بسادگی خود را صاحب تمامی ثروت اجتماعی تولید شده در جامعه میدانند و چنین وانمود میکنند که گویا با تحقق این سیاست این عدالت است که متحقق شده است. و این گوشه ای از واقعیات دنیای کثیف و وارونه سرمایه داری است. در جهانی که تمامی محصولات تولید شده حاصل تلاش و دسترنج کار کارگران است٬ سرمایه داری و دولتش٬ اعم از اسلامی و غیر اسلامی٬ خود را صاحب تمامی امکانات موجود در جامعه بشمار می آورند. در دنیایی که چرخهای جامعه با دست کشیدن کارگران از کار به یکباره از کار خواهد افتاد و فلج خواهد شد٬ توده کارگر زحمتکش برای بقاء ناچار به فروش نیروی کار و تن دادن به استثمار و بندگی کار مزدی است .

سیاست حذف سوبسید یک رکن سیاست ریاضت کشی اقتصادی سرمایه داری است. تمامی دولتها و جریانات بوروژایی به محض قرار گرفتن در موقعیت دولتی و بمنظور "کارآ" کردن کارکرد اقتصادی دولت٬ اتخاذ این سیاستها را در دستور قرار میدهند. احمدی نژاد هم از این قاعده مستثنی نیست. این تیر خلاص زن حکومت اسلامی هم میداند که برای تامین ملزومات کارکرد سرمایه باید به معیشت کارگران و مردم زحمتکش تعرض کند. او هم میداند که برای مقابله با بحران اقتصادی و کسری بودجه باید بار بحران را بر دوش مردم تحمیل کرد و به معیشتشان تعرض کرد. کسی چنین سیاستی را بر او دیکته نکرده است. برای درک ملزومات کارکرد نظام سرمایه داری نباید متخصص علوم فضایی بود !
حذف سوبسیدهای دولتی در عین حال یک سیاست مورد توافق تمام جریانات بورژوایی است. مساله این نیست که به کدام اردوی ارتجاعی بوروژایی تعلق دارند. این سیاست در اساس مورد توافق جملگی شان است. جریانات متعدد متعلق به اردوی ملی – اسلامی و یا صف ناسیونالیسم محافظه کار و راست پرو غربی همگی در پیشبرد این اقدامات شریکند. داریوش همایون موافق این طرح است. خاتمی موافق این طرح است. بنی صدر موافق این طرح است. رفسنجانی موافق این طرح است. ضدیت با کارگر و مردم زحمتکش و وفاداری به ملزومات اقتصادی و سیاسی نظام سرمایه داری یک وجه اشتراکشان است. بی جهت نیست که در برابر این سیاست رژیم اسلامی خفقان گرفته اند .

اما اهداف اقتصادی به تنهایی بیان تمامی نیات پیشبرد این طرح ارتجاعی نیست. رژیم اسلامی در عین حال اهداف سیاسی روشنی از پیشبرد این طرح دنبال میکند. این سیاست یک لبه تعرضشان به مردم٬ در کنار سیاست وحشیانه سرکوب و مقابله با مردم بپاخواسته است. تعرض اقتصادی رژیم همان اهداف سیاسی را دنبال میکند که دستگاه سرکوب اوباش اسلامی در خیابانها و در اوین و در کهریزک و در گوهردشت دنبال میکند. این سیاست قرار است به همان اهدافی منجر شود که طنابهای داری که بر گردن بهنود شجاعی در روز جهانی علیه اعدام آویزان کردند٬ دنبال میکرد. فلج اقتصادی٬ بزانو در آوردن مردم به لحاظ اقتصادی گوشه ای از سیاست کلی مقابله با توده های مردم است. بی جهت نیست که در اولین فرصتی که بدست آورده اند و در گرماگرم جدال با مردم سرنگونی طلب پیشبرد این سیاست ارتجاعی را نیز در دستور قرار داده اند .}

مضمون کشمکش باندهای رژیم
همه باندها و دستجات حکومتی در این تعرض همه جانبه به سطح زندگی و معیشت توده های مردم شریکند. تفاوتها و کشمکشها ناشی از ارزیابی از عکس العمل مردم در قبال آن است. دولت احمدی نژاد سیاست "شوک و بهت" را چه در سطح سیاسی و چه در سطح اقتصادی در دستور گذاشته است. از نقطه نظر این اوباش هر چه فلج اقتصادی و سیاسی مردم عمیق تر و گسترده تر باشد٬ این جریانات امکان بیشتری برای بقاء خود پیدا میکنند. از این رو طرح حذف حداکثر سوبسید را در دستور خود قرار داده اند. خواهان اجرای کلیت این طرح هستند. اما در مقابل باند دیگری از خود جناح راست نگران و مضطرب است. خواهان طرح گام به گام و تدریجی در این چپاول اموال زندگی مردم اند. به درجه ای نگران واکنش کارگران و مردم در قبال این طرح هستند. اختلافشان نه بر سر اصل این تعرض بلکه بر سر زمان و درجه تعرض در هر دوره است. از طرف دیگر دعوا بر سر این است که چه نیرویی چه بخشی از این خوان یغما را در تصاحب و کنترل خود خواهد داشت. هر باند نگران تغییر موقعیت و امکانات باند رقیب است. وساطت خامنه ای٬ سرکرده اوباش اسلامی٬ هم نتوانسته است جلوی تعمیق این شکاف در درون باندهای راست جناح حاکم را بگیرد. خامنه ای تا جایی ابزار جناح راست است که در مقابل جناح اصلاح طلب قد علم کند. در قبال دعواهای درونی خود این جناحها این نقش خامنه ای به شدت محدود و کمرنگ میشود. دعوت احمدی نژاد برای حل و فصل این کشمکش با مراجعه به رفراندم خود نشان این واقعیت است .

حاد شدن دعوای باندهای رژیم که جملگی تا چندی پیش به دور خامنه ای جمع شده بودند و برای حذف رقیب اصلاح طلب خود تقلا میکردند٬ نشان دینامیسم جدالهای درونی رژیم اسلامی است. رژیم در پس اعتراضات جامعه هر روز دچار شکاف و دسته بندی جدیدی میشود. و این موقعیت رژیمی در سراشیبی و سقوط است .

این تعرض رژیم اسلامی و سرمایه به معیشت و زندگی کارگر و توده مردم زحمتکش را باید در هم شکست. راه حل در درجه اول در تشکل و اتحاد کارگران شاغل است. تشکیل مجامع عمومی کارگری گام اول در این راه است. طبقه کارگر باید پرچمدار مبارزه برای در هم شکستن این تعرض به مردم زحمتکش باشد. در هم شکستن این طرح را باید پشتوانه سرنگونی رژیم اسلامی و تعیین تکلیف اقتصادی و سیاسی با اسلام و سرمایه در ایران کرد .  *